خاطرات مدرسه 2 (دبستان منیژه)
یادش به خیر.اسم دبستان مامنیژه بودنمی دونم چرااین اسموانتخاب کرده بودند شایدمی خواستندیه پیوندی دانش آموزان بازنان شاهنامه داشته باشند., مدرسه ما درانتهای یه کوچه ی نسبتا پهن , پشت ساختمان شهرداری بود. مدرسه دوطبقه قدیمی وخشتی که بعضی گوشه هایش نمای آجری البته نه نو نوار.باخیلی سوراخ هایی که لونه وپناهگاه برای کبوتراوکفترابود.هنوزصدای اوم اوم یکنواختشون توگوشم می پیچه.درب مدرسه دولنگه آبیه رنگ ورورفته بود. به محض ورود واردیه دالانی می شدی روبه آفتاب وبعدیه حیاط بزرگ با حوض کوچکی دروسط که همیشه پرآب وبایه ترکه چوب اناربرا تنبیه وباغچه ای پرازدرختای انار.کلاسهادوطرف حیاط رومحاصره کرده بود کلاس اولی هاودومی هاپایین وکلاسهای بالاترطبقه دوم. ما درآرزوی رسیدن به طبقه دوم.درب کلاسادولنگه وچوبی وتوزمستون بابخاری نفتی گرم می شدامانمی تونست سوزسرمای زمستونو برونه و بعدازعیدفقط بابازکردن دروپنجره ها هوای گرموبیرون می روندیم .صحن مدرسه سیمانی وکمی سرولغزنده .